طلاق از دیدگاه اسلام (بخش اول)
طلاق، شاید آخرین راهی است که زن و مردی که نمی توانند در کنار هم به عنوان زوجین زندگی کنند، از آن استفاده می کنند. در این نوشتار برآنیم که به بیان طلاق از دیدگاه اسلام بپردازیم. با ما همراه باشید.
بعضی از فقها در همه مواردی که زن با ادامه زندگی مشترک به ضرر یا مشقت شدید می افتد، به استناد قواعد نفی ضرر و نفی خرج می توان مشروعیت طلاق تنهایی را اثبات کرد.
دیدگاه اسلام
الف) ارزش گذاری طلاق
در توضیح ارزش گذاری اسلام درباره طلاق باید چند دسته از گزاره های دینی را یادآور شد. یک دسته، طلاق را پدیده ای بسیار مبغوض و ناپسند معرفی کرده اند؛ برای نمونه در روایات آمده است که «هیچ چیز نزد خداوند ناپسندتر از خانواده ای نیست که به وسیله طلاق از هم پاشیده شود» و «در میان آنچه خداوند حلال نموده، هیچ چیز مبغون تر از طلاق نیست و خداوند مردی را که از روی هوا و هوس، زن را طلاق می دهد، دشمن می دارد».[1] دسته دوم از گزاره ها شامل توصیه های اسلام به بردباری و گذشت همسران نسبت به یکدیگر و تحمل نارسایی های انتقادی و دیگر مشکلات زناشویی از آن حکایت دارند که اسلام در صورت وجود مشکلات قابل تحمل نیز طلاق را مبغوض می شمارد و تا حد امکان می کوشد از فروپاشی بنای مقدس خانواده جلوگیری کند.
دسته سوم روایات
اما دسته سوم، روایاتی هستند که طلاق را در شرایط خاصی مجاز و احیانا لازم دانسته اند برای مثال، طلاق در موارد بی دینی و انحراف اعتقادی یا اخلاقی همسر، به طور خاص تجویز شده است. : در روایتی می خوانیم امام کاظم(علیه السلام) در پاسخ به سؤال کسی که در صدد بود طلاق دختر خود را از شوهرش بگیرد، فرمود: «اگر به دلایل دینی نسبت به داماد خود بی علاقه شده ای و می خواهی دخترت را از دست وی رها سازی، چنین کن؛ در غیر این صورت، هیچ اقدامی در جهت طلاق انجام نده»[2] به علاوه، حتی در مورد برخی امامان معصوم (علیه السلام) نقل شده که همسر خود را به دلیل انحراف دینی طلاق داده اند. همچنین در مورد خودداری شوهر از تأمین نفقه همسر، «طلاق قضایی» (اجبار شوهر بر طلاق از سوی قاضی یا اجرای طلاق به دست خود قاضی) مقرر گردیده، همچنان که در مورد مفقود شدن شوهر، طلاق قضایی پس از چهار سال در نظر گرفته شده است. در مورد ارتکاب فحشا از سوی همسر نیز اسلام مخالفتی با طلاق نکرده است.
جمع بندی
در نتیجه می توان گفت با قطع نظر از استثناء های یادشده، اسلام طلاق را امری بسیار ناپسند می داند و می کوشد افراد را از آن پرهیز دهد. البته ناپسندی طلاق، سطوح متفاوتی دارد و بالاترین سطح آن مربوط به طلاق های بوالهوسانه است، چنان که روایت ذیل از امام باقر(علیه السلام) تا حدودی مؤید این مطلب است:
«پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) به مردی برخورد و از وی پرسید: همسرت چه شد؟ عرضه داشت: ای رسول خدا، او را طلاق دادم. حضرت پرسید: بی آنکه کار ناشایستی از او سر زده باشد؟ عرضه داشت: آری. پس از این جریان، آن مرد با زن دیگری ازدواج کرد. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را دید و پرسید: آیا ازدواج کردی؟ عرضه داشت: آری. پس از مدتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) از او پرسید: همسرت چه شد؟ عرضه داشت: او را طلاق دادم. حضرت پرسید: بی آنکه کار ناشایستی از او سر زده باشد؟ عرض کرد: آری. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند مردان و زنانی را که به سبب هوسرانی به ازدواج های متعدد دست می زنند، دشمن می دارد (یا لعن می کند)».[3]
«پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) به مردی برخورد و از وی پرسید: همسرت چه شد؟ عرضه داشت: ای رسول خدا، او را طلاق دادم. حضرت پرسید: بی آنکه کار ناشایستی از او سر زده باشد؟ عرضه داشت: آری. پس از این جریان، آن مرد با زن دیگری ازدواج کرد. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را دید و پرسید: آیا ازدواج کردی؟ عرضه داشت: آری. پس از مدتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) از او پرسید: همسرت چه شد؟ عرضه داشت: او را طلاق دادم. حضرت پرسید: بی آنکه کار ناشایستی از او سر زده باشد؟ عرض کرد: آری. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند مردان و زنانی را که به سبب هوسرانی به ازدواج های متعدد دست می زنند، دشمن می دارد (یا لعن می کند)».[3]
ب) حق زن و شوهر در طلاق
در نظام حقوقی اسلام برخلاف ازدواج که ماهیت عقدی (قرارداد طرفینی) دارد، طلاق جنبة ایقاعی دارد، یعنی انشاء آن از سوی یک نفر که طبق قاعده شوهر است، صورت می گیرد. در این خصوص، اختلاف نظری میان فقهای شیعه و سنی دیده نمی شود و عموما می پذیرند که حق طلاق به عنوان حکم اولی به شوهر اختصاص دارد و زن نمی تواند به طور مستقل انشاء می کند. به علاوه، می توان به برخی روایات، سیره عملی مسلمانان و این نکته که در قرآن و احادیث، طلاق همواره به مردان اسناد داده شده، استدلال کرد.
با این حال، اسلام از چند راه به زن در امر طلاق حق انتخاب داده است، نخست آنکه امکان طلاق توافقی بدون هزینه مالی از سوی زن و نیز امکان طلاق خلع (در صورت نفرت زن از شوهر) و طلاق مبارات (در صورت نفرت طرفین از یکدیگر) فراهم است که در این دو حالت اخیر، زن در ازای پرداخت مبلغی به شوهر یا بخشیدن مهریه یا بخشی از آن به وی، طلاق خود را از او می گیرد. دوم آنکه در مواردی مانند ترک نفقه از سوی شوهر، طلاق قضایی مقرر شده است، بلکه به نظر بعضی از فقها در همه مواردی که زن با ادامه زندگی مشترک به ضرر یا مشقت شدید می افتد، به استناد قواعد نفی ضرر و نفی خرج می توان مشروعیت طلاق تنهایی را اثبات کرد. سوم آنکه قاعدة شروط ضمن عقد به عنوان تبصره ای بر قواعد و احکام اولیه که بسیاری از فقهای شیعه آن را پذیرفته و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز براساس آن مشی کرده، امکان تصمیم گیری در امر طلاق را برای زنان فراهم کرده است، مثلا به این صورت که زن در ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگر به طور مطلق یا مشروط شرط کند که از طرف شوهرش وکیل در اجرای صیغه طلاق باشد.
با وجود تدابیر یادشده، این سؤال باقی است که چرا اسلام حق طلاق را به عنوان حکم اولی به شوهر اختصاص داده و در نظام حقوقی خود الگوهای دیگری مانند انحصار حق طلاق به دادگاه ها یا تساوی زن و شوهر در این حق را مطرح نکرده با آنکه در نگاه نخست، این در الگو ممکن است عادلانه تر به نظر آیند؟
ادامه دارد...
با این حال، اسلام از چند راه به زن در امر طلاق حق انتخاب داده است، نخست آنکه امکان طلاق توافقی بدون هزینه مالی از سوی زن و نیز امکان طلاق خلع (در صورت نفرت زن از شوهر) و طلاق مبارات (در صورت نفرت طرفین از یکدیگر) فراهم است که در این دو حالت اخیر، زن در ازای پرداخت مبلغی به شوهر یا بخشیدن مهریه یا بخشی از آن به وی، طلاق خود را از او می گیرد. دوم آنکه در مواردی مانند ترک نفقه از سوی شوهر، طلاق قضایی مقرر شده است، بلکه به نظر بعضی از فقها در همه مواردی که زن با ادامه زندگی مشترک به ضرر یا مشقت شدید می افتد، به استناد قواعد نفی ضرر و نفی خرج می توان مشروعیت طلاق تنهایی را اثبات کرد. سوم آنکه قاعدة شروط ضمن عقد به عنوان تبصره ای بر قواعد و احکام اولیه که بسیاری از فقهای شیعه آن را پذیرفته و قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران نیز براساس آن مشی کرده، امکان تصمیم گیری در امر طلاق را برای زنان فراهم کرده است، مثلا به این صورت که زن در ضمن عقد نکاح یا عقد لازم دیگر به طور مطلق یا مشروط شرط کند که از طرف شوهرش وکیل در اجرای صیغه طلاق باشد.
با وجود تدابیر یادشده، این سؤال باقی است که چرا اسلام حق طلاق را به عنوان حکم اولی به شوهر اختصاص داده و در نظام حقوقی خود الگوهای دیگری مانند انحصار حق طلاق به دادگاه ها یا تساوی زن و شوهر در این حق را مطرح نکرده با آنکه در نگاه نخست، این در الگو ممکن است عادلانه تر به نظر آیند؟
ادامه دارد...
نویسنده: حسین بستان
پی نوشت:
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}